برای ِ محدثّــــهـــ
پرنده بیچاره ، نمی دانست در آسمان طوفانی و گرفته ٬ عاقبت ِ پرواز ؛ سقوط است !
پرنده بیچاره ، گمان می کرد با نوازش ِ آسمان می تواند اندوه گریه ابر را بکاهد !
پرنده بیچاره ، به بهای ِ زندگی آموخت :
شرط یکی شدن با بی نهایت ِ آسمان ، جدایی از خویش است ...
محدّثــه ِ عزیـــــزم ، نوشتی بشم همون مهلای ِ قبلی که دلش اندازه ی ِ همه ی ِ اقیانوس های ِ جهان بود ،
اما نگفتی ، مهلا شرط ِ اصلی ِ زندگیش ، وفآداریش بود ...
نمی تونم محدّثه *:/ ، می دونم داغون میشم و نابود اما نمی تونم دوسش نداشته باشم !
به قلبم ، فرفره مو رو قول دادم و به قولم وفادار می مونم *:) به هر قیمتی که شده ...
من خودم رو فقط به خاطر اون تغییر دادم پس مطمئن و صبور قدم بر می دارم ...
خدایا من و دوستآم رو شرمنده نکن دیگه ، گفتی : میرسیم هـــآآآآآآآآآآ *:)
نظرات شما عزیزان: